در جاده انقلاب/ روي يکي از تابلوها نوشته بود/ يکي بود
يکي نبود/ غير از خداي مهربون/ هيچکي نبود/ جاده لغزنده
است/ دشمنان مشغول کارند/ با احتياط برانيد/ سبقت ممنوع/
دير رسيدن به پست رياستجمهوري/ بهتر از هرگز نرسيدن
به امام است/ حداکثر سرعت مجاز، سرعت حرکت وليفقيه
است/ اگر پشتيبان ولايتفقيه نيستيد/ لااقل کمربند دشمن را
نبنديد/ با دنده لج حرکت نکنيد/ با وضو وارد شويد/ اين جاده
مطهر به خون شهداست...
.
.
.
.
.
اماما! باز هم بيا/ امسال زودتر بيا/ تا برايت بخوانيم/ «تو شمشير خدا بر قلب کفار
گرانجاني»/ «غريو لاتخف سر ده به گلبانگ مسلماني»/ اماما! / «ما چون خميني
رهبري روشنزبان داريم»/ که تو گفتي لياقت رهبري دارد/ و ما هر وقت/ دلمان براي
تو تنگ مي شود/ خامنهاي را نگاه ميکنيم/ «دشمن بداند ما موج
خروشانيم»/ «زاييده بحريم فرزند توفانيم»/ «در سنگر اسلام بگذشته از
جانيم»/ «بازو به بازو صف به صف ما آهنين چنگيم»/ «سنگر به سنگر جان به کف
آماده جنگيم».
«اي گذشته ز جان در ره هدف»/ «ز ما تو را درود،ز ما تو را سلام»/ «خميني اي
امام، خميني اي امام».
نوشته شده در چهارشنبه سي ام دي 1388ساعت 12:48 توسط حسين قدياني
منبع : وبلاگ قطعه 2?
http://ghadiani.blogfa.com/