ديدار به قيامت
اينجا به آيه هاي غزل سجده ميکنند
مستقبل اند و هَروَله اين نحوه ميکنند
شه شد مقيم يک دهه در معدن قيام
مه خود سخن ز هجرت ذي القعده ميکنند
عاشق ز يار خواست فرصت ديدار ديگري
ما را به روز سخت جزا وعده ميکنند
سر بسته راز تلخ گفت و به ظاهر مزاح کرد
اين را مگوي فاش که چشم بر اين گعده ميکنند
ادامه مطلب در " نوشتار مسعود اديب " . فرصت شد مطالعه فرماييد